کتاب حاضر در دو بخش به بازخواني تفکر فارابي در نسبت با زبان ميپردازد. در بخش نخست، بعد از بيان گفتاري کوتاه در باب مسألهي زبان و زبانشناسي در سنت اسلامي، خاستگاه هرمنوتيک (تأويل) در سنت اسلامي و علوم مرتبط با حوزهي تأويل مورد بررسي قرار گرفته و ديدگاه قدما و مفسرين حوزهي تأويل واکاوي ميشود. در ادامه بهجهت واگشايي مفهوم تأويل، تمايز آن از حوزهي تفسير و نسبت آن با زبان تبيين شده و در انتهاي بخش، سير تکوين زبان در سنت اسلامي و مؤلفههاي هرمنوتيک ديني که در تمايز با هرمنوتيک مدرن قرار گرفتهاست، مورد بررسي قرار ميگيرد. در بخش دوم، بعد از توضيحي کوتاه در باب چيستي هرمنوتيک در سنت اسلامي، به اين مسأله پرداخته ميشود که فهم در تفکر فارابي چه معنايي ميدهد. فارابي چگونه مفاهيم غرب را در تکميل ساختار فکري خود بهکار ميگيرد؟ زبان و منطق در انديشهي فارابي چگونه در نسبت با هم قرار ميگيرند؟ در جمعبندي، مخاطب درمييابد فارابي نهتنها منطقداني تمامعيار، که يک فيلسوف زبان برجسته نيز هست. وي زبان را در ساحت منطق بهکار ميگيرد و به ساحات سهگانهي زبان اشاره ميکند. ابداعات فارابي در زبان و منطق در نسبت بسيار نزديکي با زبانشناسي نوين و آراي فيلسوفان زبان قرار دارد که در طول کتابِ حاضر به ذکر آن خواهيم پرداخت.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.